عبدالله دوامی درسال 1270در روستای طاد تفرش متولدشد
عبدالله دوران کودکی وهمچنین تحصیلات ابتدایی را دروستا
ونزد ملا های ده فراگرفت پس ازچندی به تهران آمد ودر
مدرسه تربیت مشغول به تحصیل شد وی توسط مجدالممالک
باعلی خان نایب السلطنه که از خوانندگان بزرگ آن زمان
بود آشنا شدو در حضور وی قطعه یی بنا به
درخواست مجدالممالک می خواند که مورد قبول
علی خان نایب السلطنه قرار می گیرد و او دوامی
را تشویق می کند که نزد وی آواز کار کند و اولین
مشق خود را که دستگاه شور بود نزد علی خان آغاز
می کند که اولین استاد وی همین شخص می باشد
عبدالله دوامی پس از چندی نزد استادان :
آقا میرزاحسینقلی، حسین خان کمانچه کش، درویش خان،
ملک الذاکرین و آقا میرزا عبدالله رفت و بسیاری
نیاموخته ها را از آنان آموخت و خود شد استاد
عبدالله خان دوامی.
دوامی قبل از انقلاب مشروطیت برای شناساندن موسیقی
اصیل و سنتی ایران و برای حفظ و حراست و اشاعه
آن قرار شد که به اتفاق اقبال السلطان و باقر خان و
مشیر همایون شهردار و عده یی دیگر به برلن
بروند ولی به واسطه جنگ جهانی اول وقفه یی در
این مسافرت هنری پیش آمد که اجبارا به جای برلن
به تفلیس و قفقاز رفتند و تصمیم خود را آنجا عملی کردند.
استاد دوامی مدت هفت سال در اداره پست کار کرد
و پس از این مدت به وزارت دارایی منتقل و تا پایان
دوران باز نشستگی در این وزارتخانه مشغول کار بود.
وی از فروردین ماه 1334 همکاری خود را با سازمان رادیو
و تلوبزیون وقت وقت و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی
ایران شروع کرد که به واسطه کهولت شاگردان را در منزل
تعلیم می داد.
استاد عبدالله خان دوامی در بیستم دی ماه 1359 دار فانی را وداع گفت
استاد ابوالقاسم سحاب :
درفروردین 1266 هجری خورشیدی در
شهر تفرش متولد شد ، پدرش مرحوم محمد زمان تفرشی
در دوران کودکی وی، با دیدن جرقه های هوش و استعدادش او
را به آخوند ملا حسین شاهمیری سپرد تا مقدمات آموزش علوم
را به وی آموزش دهد. ابوالقاسم هم هرچند دوران کودکی را سپری
می کرد، ولی با شوق و علاقه وافری، علاوه بر انجام تکالیف مربوطه
از دانش آموزان سطوح بالاتر نیز درس می آموخت و سر انجام دوران
مقدماتی کسب علم را با اموختن کتبی نظیر عمه جزؤ ، نصابالصبیان،
جامعالمقدمات ، تاریخ معجم و… طی کرد .
و در این دوران علاوه بر کسب علم در فعالیتهای کشاورزی و
دامپروری به پدر هم کمک می کرد و در عین حال بنا به نظر آخوند
ملا حسین شاهمیری، آموزش کودکان سطوح پایین تر را هم بر
عهده داشت و آخوند به پاس همکاری و کمکهایش، وی را از پرداخت
شهریه ناچیز مکتب معاف نمود که در این زمان ابوالقاسمِ نوجوان لذت
دانش آموزی توام با معلمی را چشید ،
در سال 1278 زمانی که ابو القاسم دوازده ساله بود مرحوم آخوند
ملا حسین در نهایت صداقت و اخلاق به وی اعلام کرد: » آموزش تو
در این مکتب بهم کمال رسیده ، حال اگر می خواهی در مکتب بمانی
و در تدریس شاگردان با من همکاری نما، یا برای ادامه تحصیل خود
فکری کن. « این نوجوان علاقه مند به علم و دانش ادامه تحصیل را
انتخاب نمود و به محضر مرحوم امام جمعه تفرشی و شادروان مرحوم
سید علی اکبر سجادی روی آورد و همزمان در مکتب آخوند نیز تدریس
خود را ادامه می داد و با اینکه خطی خوش داشت، ولی در تکمیل
خوشنویسی از مرحوم میرزا عباسقلی خوش نویس معروف تفرش نیز
تعلیم می گرفت و در این هنر تا جایی پیش رفت که در نوشتن انواع
خطوط نستعلیق ، نسخ ، ثلث ، شکسته و شکسته نستعلیق، استادی
مسلم گردید.
پس از سه سال ابوالقاسم جوان رشیدی بود که در علومی نظیر فقه و
علوم و اصول و کلام و تاریخ اسلام و ادبیات عرب تسلطی چشمگیر پیدا
کرده بود و صداقت ، درستکاری و نجابت وی همراه با دانش و معلوماتش
موجب شد که بعضی از خانواده های تفرش وی را برای تدیس خصوصی
انتخاب نمایند و در این هنگام بود که ابوالقاسم جوان آموزش فرزندان
شادروان سناء الدوله دبیرمنش و برادرش دبیرلشکر را بر عهده گرفت
و در مقابل از مرحوم دبیرمنش زبان فرانسه آموخت و ضمن تدریس نیز
از کتابخانه غنی آن مرحوم استفاده فراوان نمود و در همین دوره بود که
معلم جوان با کتب و مدارک خارجی و زبانهای بیگانه آشنا گشت و همچنین
لقب» سحاب« را در این زمان برای خود انتخاب نمود و پس از مدتی آشنایی
سحاب معلم با مرحوم دبیرمنش موجب شد تا مدرسهای به سبک نوین در
یکی از دورافتاده ترین نقاط کشور ایران پا گیرد و راه اندازی شود
در سال 1286 هجری شمسی، دانشمند جوان بنا به پیشنهاد پدر و مادر
با دختر خاله خود پیوند مقدس زناشویی بست که حاصل این پیوند در سالیان
بعد 9 دختر و سرانجام یک پسر به نام عباس (استاد عباس سحاب ادامه دهنده
راه پدر و موسس و بنیانگذار موسسه جغرافیایی سحاب و پدر جغرافیای ایران )
بود که همگی تحت تربیت پدری دانشمند و مادری متدین و پارسا به درجاتی از
علم و تقوا دست یافتند .
حدود یکسال بعد استاد سحاب همراه با شادروان سراج السلطان حجازی
بهتهران سفر کرد و در محضر علمای طراز اول تهران به تکمیل معلومات
خوداقدامنمود و در فرصت به دست آمده زبان فرانسه را کاملا از نظر
زبان و ادبیات تکمیلنمود و پس از تسلط کامل توانست کتاب تاریخ
عمومی جهان و چند کتاب دیگررا از فرانسه ترجمه نماید و پس از سالیانی
چند تحقیق و تعلیم و تدریس، درسال 1299 هجری شمسی بنا به تقاضای
شیخ جلال نهاوندی و موافقتوزارت معارف و اوقاف این استاد دانشمند و
محقق سخت کوش به ریاستاداره معارف و اوقاف ولایت ثلاث (نهاوند،
ملایر، تویسرکان )انتخاب شد تاضمن سر و سامان دادن به امر آموزش
و پرورش در این ولایت، مدارس سبک نوین را تاسیس نماید که استاد سحاب هم در این سِمت نهایت
جدیت را به کار برد و در عین حال نزد مرحوم دکتر حسین حجازی به
آموختن زبان انگلیسی مشغول شد که پس از تسلط بر زبان و ادبیات
انگلیسی، توانست ضمن ترجمه مقالات و رسالههای گوناگون مجموعه
جغرافیا و سفر نامه 6 جلدی جهانگرد معروف، جون کارپنتر را از انگلیسی
به فارسی ترجمه نماید.
استاد ابوالقاسم سحاب پس از دوران ماموریت نهاوند به تهران برگشت
و در تهران با بزرگانی نظیر علامه دهخدا، استاد ابوعبدالله زنجانی،
استاد فخر داعی گیلانی، استاد محیط طباطبائی و… همنشین گردید
و در این دوران ضمن نگارش مقالات، اشعار و ابیات فراوانی نیز می سرود.
وی از انواع قالب شعری، در مادهتاریخ تبحر و تسلط فراوان داشت و چون
به زبان عربی نیز تسلط داشت ، لذا برخی از اشعار وی به فارسی و
عربی سروده شده اند که به صورت پراکنده در نشریات مختلف به چاپ
می رسید. این دانشمند و ادیب شاعر به علت علاقه فراوان به خاندان
رسالت و ائمه اطهار (ع) درصدد بر آمد تاریخ مدون و صحیحی از زندگی
این بزرگان به زبان امروزی تالیف نماید که زندگانی برخی از ائمه
اطهار (ع) تالیف شد ولی به علت وسعت کار نتوانست تاریخ زندگانی
تمامی این بزرگواران را چاپ و منتشر نماید، ولی در کنار این فعالیت
توانست دیگر خدمات فرهنگی خود را در قالب تحقیق و تالیف به جامعه
علمی ارائه نماید که بسیاری از آنها به صورت مقاله، شعر، ترجمه، و …در
مطبوعات داخلی و خارجی به چاپ رسیده است و علاوه بر آن بیش از 70
جلد کتاب از وی به یادگار مانده است که برخی تالیف و برخی ترجمه
می باشند.
این استاد عالیقدر بدون ذره ای کبر و غرور در مواقعی که نیاز بود
فی المثل در ترجمه برخی مطالب از متن روسی و یا به صورت کلی
زبانهایی که به آنها آشنایی نداشت ( استاد سحاب علاوه بر زبان
فارسی به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت
و با زبانهای آلمانی، روسی و لاتین نیز آشنایی داشت ) چون
شاگردی عاشق از خرمن دوستان دانشمندی مانند بانو دکتر فاطمه
سیاح خوشه چینی می کرد که این تواضع و فروتنی نیز از صفات
برجسته وی به شمار می رفت. استاد سحاب کلیه امور مربوط به
تالیف و نوشته های خود را شخصا انجام می داد و با عشقی
زایدالوصف تحریر، پاکنویس، غلط گیری و … را پیگیری میکرد و
در عشق به زادگاه خود ( تفرش ) نیز الگوی بسیاری از همشهریان
بود و فعالیت های فراوان در عمران و آبادانی تفرش از نظر فرهنگی،
عمرانی، ساختمانی و … داشت و در امر تالیف و تحقیق نیز یکی از
نویسندگان پر کار و فعال محسوب میگردد.
استاد ابوالقاسم سحاب دانشمند علم رجال، تاریخ، جغرافیا و ادیب
و شاعر خوش ذوق و مترجم و محقق و مولف گرانمایه سرانجام در
اثر بیماری قلبی در سپیده دم روز جمعه 21 دی ماه 1335 هجری
خورشیدی جان به جان آفرین تسلیم کرد و صحن مطهر حضرت
معصومه (ع) در قم به خاک سپرده شدند و کتابخانه شخصی وی
نیز بنابر وصیتش با همکاری دوست عزیزش شاعر گرانمایه
عبدالله صالحی سمنانی، فهرست گردید و به کتابخانه استان
مقدس حضرت معصومه (ع) تقدیم گردید.